4-میثم


خودم هم درک نمی کنم....

 یه مدت از مهند خبری نبود تا اینکه یه چتروم جدید پیدا کردم که محیطش خیلی باحال بود.

مدیر های اونجا،آرتا و پریسا بودند.

آرتا و پریسا عاشق هم بودن.من آرتا رو خیلی دوست نداشتم.

آرتا به شخصی به نام میثم خیلی نزدیک بود.

گذشت و گذشت.من فقط به چتروم آرتا میرفتم.

رفتم و مهند رو هم آوردم توی چتروم آرتا عضو کردم.مهند هم مخ آرتا رو زد و آرتا منو ناظر کرد.

من خیلی خوشحال شدم.یه مدت با ناظریم حال کردم تا اینکه میثم ازم خواست یه کاربر رو تایید کنم.

خداییش بلد نبودم.میثم  کدم رو گرفت تا از طریق من،اون کاربر رو تایید کنه.

میثم هم با دختری به اسم پریسا بود.پریسای میثم ناظر بود.

به روز من و میثم دعوامون شد.میثم از من عذر خواهی کرد.من قبول نکردم و اونم خارج شد...



نظرات شما عزیزان:

گرگنما
ساعت12:31---20 مرداد 1392
منتظر قسمت های بعدی هستم

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در یک شنبه 20 مرداد 1392برچسب:,ساعت 2:3 توسط Ani| |


Power By: LoxBlog.Com